خوشبختی

آیا شما خوش"بخت"هستید؟    

آیا بخت و اقبالی وجود دارد؟ آیا از پیش داستان زندگی ما(سرنوشت که در شب قدر نوشته میشود) نگاشته شده است؟
آیا ماه تولد یا فلان ستاره در خصوصیات اخلاقی یا زندگیمان نقشی دارد؟

گلیم بخت کسی که بافتند سیاه / به آب زمزم و کوثر نگردد سپید.
 اگر چنین است چرا انسانها سعی دارند تا سرنوشت خود را با تلاش و کوشش بهتر سازند؟ و در یک کلام (سرنوشت) خود را مدیریت کنند. آیا شما مرز بین باورهای غلط و واقعیت را میدانید؟
 از چشم خود بپرس جانا ما را که میکشد ؟ / تقصیرطالع و جرم ستاره نیست
و یا به عقل نوشت معتقدید؟ پس چرا آنطور که ما میخواهیم (سعی میکنیم) نمیشود، قسمتی از حوا دث به گونه ای رقم میخورد که انتظارش را نداریم؟ آیا از علت ها، نا آگاهیم ومعلولها را بررسی میکنیم؟ آیا مجموعه ای از خانواده، جامعه (مکان جغرافیایی)، گذشته (تاریخ)، قومیت،آداب و سنن و باورهای ما و ... شخصیت ما را شکل میدهد؟
آیا ما میتوانیم باورهای ارثی خود را عوض کنیم؟ همانگونه که بعضی(دانشمندان) باور جهانیان را عوض کردند.
# قومی به جد و جهد نهادند وصل دوست / قومی دگر حواله به تقدیر میکنند.
بهر حال بهر گونه که بیاندیشید، سئوال این است، چگونه میتوان خوشحال و موفق زندگی کرد؟ به این جمله ها فکر کنید:
# بیرون ز تو نیست، آنچه در این عالم هست / از خود بطلب هر آنچه را میخواهی.
# آنگونه هستی، که می اندیشی.
# اگر معلولی نتواند قهرمان دو شود، مقصر خود اوست.
# اگر گویی که بتوانی، قدم در نه که بتوانی / وگر گویی که نتوانی، برو بنشین که نتوانی.
# تا در طلب گوهر کانی، کانی / تا در طلب گوهر جانی، جانی = ...تا در طلب هر آنچه هستی ، آنی.
# گر بود، اندیشه ات، گل، گلشنی.
# هر آنچه قابل تصّور است، قابل دسترسی است.
# خوشبختی نه زمان دارد، نه مکان، خوشبختی در گذر است.

# این چه حرفی است که در عالم بالاست بهشت / هر کجا وقت خوش افتاد، همانجاست بهشت
 دوزخ از تیرگی بخت درون تو بود / گر درون تیره نباشد، همه دنیاست بهشت.
# عمر اگر خوش گذرد، زندگی نوح کم است / ور به سختی گذرد، نیم نفسی بسیار است.
# آمرزش نقد است کسی را که در اینجا / یاری است چو حوری و سرایی چو بهشتی.
از اینگونه ابیات، کلمات قصار و جملات زیبا بسیار اند، همه آموزنده و بعضآ تکان دهنده(که بخود آییم)، ولی چگونه میتوانیم پتانسیل کامیابی و خوشی و موفقیت خود را به فعل در آوریم ؟ قطعآ هر شخصی از توانایی های نهفته خود بهتر آگاهی دارد و با اندکی تفکر و آگاهی بهترین گزینه را خواهد یافت. ( در غیر اینصورت باید از روانکاو کمک بگیرد).
خوشبختی، ترکیب مجموعه ای از عوامل است که فقط شما میتوانید آنرا تعیین و بیافرینید.
جملات زیر میتواند راه گشاه باشد:
# من نمیتوانم راه خوشبختی را به شما نشان دهم ولی راه بد بخت شدن را بشما نشان خواهم داد و آن این است که سعی کنید دل همه را بدست آورید.
#خوشبختی یعنی 51% موفقییت در حل مشکلات و بد بختی یعنی 49% موفقییت.
# موفقییت امر بسیار ساده ای است، کافی است بدانیم دقیقآ چه میخواهیم و تصمیم بگیریم، بهایش را بپردازیم.
# اگر بتوانی مرنجی و مرنجانی، خوشبختی.
# ...
اگر فقط تعدادی از این جملات را بکار بندیم، برای خوشبختی کافیست.
# راه دیگری برای خوشبختی: قدر نعمت هایی را که داریم بدانیم و شکر گزار باشیم.
 شکر نعمت، نعمتت افزون کند / کفر، نعمت از کفت بیرون کند.
# راه دیگر: باور توانایی و ایجاد اعتماد بنفس  جهت نیل به اهداف منطقی میباشد. همانگونه که مهربانی، کودکی های عشق است، شادی و سرور و رضایت درونی، مقدمات خوشبختی اند. چرا خوشبخت نباشیم؟ شاید بگویید مشکلات نمیگذارند. بله فقط مردگان مشکل ندارند، زندگی یعنی نیاز و مشکلات، ولی پاسخ این است: ما بعنوان انسان باید توانایی مدیریت ناملایمات را داشته باشیم و با درایت نتیجه دلخواه را با توجه به شرایط بدست آوریم. کافی است بدانیم چگونه "م" مشکلات را برداریم. من فکر میکنم گناه بزرگی است اگر خوشبخت و خوشحال نباشیم .
# چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد / من نه آنم که زبونی کشد از چرخ فلک.
ولی ساده ترین راه خوشبختی : بی نیازی است.( خیلی از نیاز هارا میتوانیم بر طرف کنیم، و در موارد بخصوص باید آنها را نا دیده گرفت.
# تا چند محنت از برای پیرهن/ تن رها کن تا نخواهی پیرهن.
همیشه خوشحال باشید و برای چیزهای کوچک خود را نیازارید. فراموش نکنید، خورشید خواهد مرد.
# چون عاقبت کار جهان نیست شدن است / انکار که نیستی،چو هستی، خوش باش.
کلام آخر را از زبان کسی که همیشه خوشحال است بشنوید: من همیشه خوشحالم، زیرا هیچوقت ،از هیچکس، هیچ انتظاری ندارم.